بحر طویلهای هدهدمیرزا
رمان «بحر طویلهای هدهدمیرزا» نوشته ابوالقاسم حالت، یکی از بزرگترین طنزپردازان و شاعران معاصر ایران، به بررسی موضوعات اجتماعی و سیاسی معاصر میپردازد. حالت با نام مستعار "هدهدمیرزا" به خلق آثار طنزآمیز در قالب شعری نادر به نام "بحر طویل" پرداخته و با بیش از سه دهه همکاری با هفتهنامه فکاهی "توفیق"، این قالب را به اوج خود رسانده است.
بحر طویل نوعی شعر یا نثر موزون است که در آن پایههای عروضی بدون محدودیت تکرار میشوند و فاقد ساختار مصراعهای مساوی و بیتهای معمولی شعر سنتی فارسی است. بهجای این ساختار مرسوم، بحر طویل از بندهایی تشکیل شده که در هر بند، یکی از افاعیل عروضی به تعداد دلخواه تکرار میشود. این بندها معمولاً با قافیهای که در پایان هر بند تکرار میشود، به یکدیگر متصل میگردند و این ترکیب، فضای منحصربهفردی را در ادبیات فارسی ایجاد میکند.
در ابتدا، بحر طویلها بیشتر بهعنوان وسیلهای برای بیان طنز و مطایبات بهکار میرفتند، اما با گذشت زمان، کاربردهای متنوعتری از جمله در مرثیهسرایی و نوحهها نیز پیدا کردند. یکی از قدیمیترین نمونههای بحر طویل به دوران صفویه برمیگردد که در کتاب "تاریخ طبرستان و رویان و مازندران" نوشته شده است. حالت در مقدمه کتاب "بحر طویلهای هدهدمیرزا" به اهمیت این قالب اشاره کرده و خود را ادامهدهنده راه "حسین توفیق" دانسته است.
با نوشتن این بحر طویلها، حالت توانست بهخوبی نقش طنز را در بیان مسائل اجتماعی و سیاسی جامعه ایفا کند و این قالب شعری مهجور را به یکی از ابزارهای مؤثر در ادبیات طنز فارسی تبدیل کند.
درباره نویسنده
ابوالقاسم حالت، چهرهای تأثیرگذار در عرصه ادبیات و طنز ایران، با ذوق و قریحهای سرشار، توانست میراثی از خلاقیت و نوآوری را برای نسلهای بعدی بهجا بگذارد. او در سال ۱۲۹۳ در تهران متولد شد و از همان دوران کودکی علاقهای شدید به شعر، موسیقی و نقاشی داشت. اما زمانی که خانوادهاش زمینه پرورش این استعدادها را فراهم نکرد، حالت به سمت شعر و نویسندگی روی آورد و بهسرعت در این عرصهها درخشید.
ویژگی برجسته آثار حالت، نگاه عمیق او به مسائل اجتماعی و سیاسی بود. او بر این باور بود که طنز، ابزاری قدرتمند برای بیان مشکلات جامعه است، بدون اینکه به تقابلهای شدید منجر شود. حالت با آثار خود، نهتنها لحظاتی از خنده و تفکر را برای مردم به ارمغان آورد، بلکه مسیر نقد و اصلاح اجتماعی را نیز هموار کرد.
ابوالقاسم حالت، در سوم آبان ۱۳۷۲ بر اثر سکته قلبی درگذشت، اما آثار و میراث او همچنان در فرهنگ و ادبیات ایران زنده و پرفروغ باقی مانده است.
گشتی در کتاب
«عاقبت مردک بیچاره به تنگ آمد و یک بار به درگاه خداوند رخ از عجز بمالید و بنالید و بگفتا که: «خدایا، تو حلیمی، تو عظیمی، تو کریمی، تو رحیمی، به منِ عاصی مسکینِ زبون رحم بکن، یا که ز من جان بستان یا که ز مادرزن من! چون که ز بس دست پی فتنه گشوده است، دگر صبر و قرارم بربوده است و ز من سلب نموده است امان را.»
بینوا روز دگر ظهر که آمد به سوی خانه ی خود، گشت خبردار که مادرزنش از خانه برون رفته و در خانه دگر بازنگشسته است، چو دید آمدنش گشته کمی دیر، فتاد از پی تعبیر، که این علت تاخیر، مگر حاصل تاثیر دعاهای شبش بوده و مادرزن وارفته به زیر اتولی رفته و بدرود ابد گفته جهان را. بود سرگرم بدین فکر فرح بیز و خیال طرب انگیز که مادرزن او تیز درآمد ز در و بود به دستش قفس طوطی و، زو علت تاخیر چو پرسید، بگفتا: «همه گویند که طوطی به جهان از صد و ده سال فزون عمر کند. من، پی این فکر که با چشم خود این مسئله را نیک ز نزدیک ببینم، شدم امروز روان جانب بازار و خریدم دگر این طوطی بسیار جوان را!»
0 نظر