اسکندرنامه
منسوب به منوچهرخان حکیم، اثری ارزشمند در ادبیات عامیانه فارسی است که توسط علیرضا ذکاوتی قراگزلو بازنویسی شده است. این نسخهی بازسازیشده، کهنترین نسخهی موجود از این کتاب محسوب میشود و تلاش دارد با حفظ زیباییهای نثر کهن، از اضافهگوییها و تغییرات غیرضروری پرهیز کرده و اصالت و حقیقت نثر اصلی را برجسته کند. این اثر یکی از مفصلترین و متنوعترین داستانهای عامیانهی ایرانی به شمار میرود و با ریشههای اساطیری و تاریخیاش، به فرهنگ ملل ساکن فلات ایران پیوند دارد.
در این کتاب، اسکندر بهعنوان قهرمانی افسانهای معرفی میشود که به نوعی با شخصیتهای اسطورهای ایرانی چون اسفندیار روئینتن ارتباط دارد. برخلاف شخصیت تاریخی اسکندر مقدونی، این کتاب او را در قالبی حماسی و ایرانی به تصویر میکشد. نویسنده با سبکی ترکیبی به زیباییهای نثر فاخر و در عین حال به سادگی نثر عامیانه پرداخته است. این ترکیب، که شامل واژگان کهن، اصطلاحات عربی و عبارات پیچیده، در کنار عناصر عامیانه و سادهی نثر داستانهای عامیانه است، به ایجاد سبکی دوگانه منجر شده که متن را هم به ادبیات فاخر نزدیک میکند و هم سادگی و ملموس بودن نثر عامیانه را حفظ میکند.
داستانهای کتاب، نبردهای اسکندر با نیروهای شیطانی و شخصیتهای شریر را روایت کرده و نمونههایی از اسطورههای ایرانی و هندواروپایی را در بر میگیرد.
درباره نویسنده
علیرضا ذکاوتی قراگزلو یکی از پژوهشگران و نویسندگان برجسته ایرانی است که در زمینههای ادبیات فارسی و عرفان اسلامی فعالیت میکند. او در سال 1322 در خانوادهای علمی و عرفانی در همدان به دنیا آمد و از کودکی تحت تأثیر والدینش به مطالعه و یادگیری علاقهمند شد. قراگزلو تحصیلات خود را در رشتههای مختلف ادامه داد و دکتری فلسفه تعلیم و تربیت را از دانشگاه تربیت مدرس دریافت کرد.
او با تألیفات و ترجمههای متنوعی شناخته میشود که نشاندهنده تخصص عمیق او در حوزههای مختلف است. آثار برجستهاش شامل ترجمههای «تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری» و «نظام اداری مسلمانان در صدر اسلام» است که هر دو به دلیل کیفیت علمی بالا و دقت در پژوهشهای تاریخی و اجتماعی مورد توجه قرار گرفتهاند. همچنین، کتاب «اسکندرنامه»، که به بازسازی و تصحیح نسخههای قدیمی پرداخته، نمونهای از تلاشهای او در حفظ و معرفی متون کهن فارسی به شمار میرود.
قراگزلو علاوه بر پژوهش و تألیف، به تدریس در دانشگاههای معتبر نیز پرداخته و در فعالیتهای علمی و فرهنگی بسیاری مشارکت داشته است. او بهعنوان مدیر علمی برتر کشور شناخته شده و در ترویج ایدههای صلح جهانی نقش مهمی ایفا کرده است.
با آثار و پژوهشهایش، قراگزلو به عنوان یکی از شخصیتهای برجسته در عرصه علوم انسانی در ایران شناخته میشود.
گشتی در کتاب
حال دو کلمه از اسکندر بشنو که چون در میان طلسم رفت دید ماده غولی نمودار شد دست بر ارّه پشت نهنگ نموده حواله اسکندر کرد. امیر تیغ را بر فرق او نواخت که از میان دو برش به در رفت؛ رعد و برق شد. بعد از ساعتی که فروکش نمود امیر چشم باز کرد خود را درمیان باغی دید و آهویان بسیار دید که چرا می کند. در فکر بود دید مرغی به تنه زنده فیل نمودار گشت بر زمین نشست با منقار چیزی به روی زمین نوشت. امیر پیش رفت دید نوشته: ای اسکندر! برو در میان باغ دریاچه ای است ماهی بسیاری در او هست؛ اما ماهی سفیدی پیدا می شود او را صید کن طلسم شکسته می شود. امیر خود را به دریاچه رسانید و کمان را بر سر چنگ درآورد و دید آن ماهی سفید صیادانه در میان ماهیان گردش می کند گاهی در زیر آب می رود و گاهی بالا می آید. امیر خدا را به هزار و یک نام یاد کرد تیر را به جانب ماهی انداخت که آن تیر بر سینه ماهی خورده پرّان به در رفت. فریاد از آن ماهی برخاست که زمین و زمان به تلاطم درآمد و آب دریاچه چون خون گردید و صاعقه برپا شد. بعد از ساعتی که فروکش کرد نره دیوی رسیده و دار شمشاد را حواله امیر کرد. اسکند او را مهلت نداد به دو نیمه نمود که آن قلعه برطرف گردید و کاروانسرائی نمودار شد پیرمرد جنی سرخ روئی پیش آمد و گفت: شهریار! مبارک باد بر شما شکست طلسم زردهشت. امیر دید خلق بسیاری که در طلسم بودند پیش آمدند و او را تعظیم کردند. دلاوران آمده خود را به امیر انداختند اسکندر خوشحال گردید فرمود اسباب طلسم را بیرون کشیدند بار کرده روانه اردو شدند.
0 نظر