پشتیبانی : info@bookche.ir
پیگیری سفارش : 0511823
  • "" را در عنوان کالا جستجو کن
  • "" را در زير عنوان جستجو کن
  • "" را در ناشر جستجو کن
  • "" را در مولف جستجو کن
  • "" را در مترجم جستجو کن

سرویس ارسال اکسپرس

در یتیم

زير عنوان :
خشکیدن آب دهان عنکبوت
ناشر :
شابک :
9786220112068
كد کالا :
149321
نوبت چاپ :
3
سال چاپ :
1403
قطع :
رقعی
نوع جلد :
شومیز
تعداد كل صفحات :
86
نوع كاغذ :
بالک
زبان متن :
فارسی
وزن (گرم) :
96
گروه سني :
بزرگسال
ابعاد :
14.5*21
980,000 ریال

در یتیم
درباره مرد تنهایی که روزی تصمیم گرفت برود

روایت ایام پایان صادق هدایت و قصه های ناتمام و حرفهای گفته و ناگفته او را محمود دولت آبادی در داستان در یتیم آورده است. داستانی که از سایه صادق هدایت میگوید که گویا او را در مهمانی مرگ دنبال نکرده و آمده است تا پس از سالها از پرسشهایی ابدی قصه آغاز کند از راز هستی و تکلیف آدمی در این دنیا تا مناعت طبع مرد تنهایی که روزی تصمیم گرفت برود...   

درباره نویسنده

محمود دولت‌آبادی (زاده‌ی ۱۰ مرداد ۱۳۱۹ در سبزوار) نویسنده اهل ایران است. رمان ده‌جلدیِ کلیدر نام‌آورترین اثر اوست. برخی از آثار دولت‌آبادی به چندین زبانِ باختری و خاوری برگردانده شده و به چاپ رسیده‌اند. داستانِ بیشترِ نوشته‌های دولت‌آبادی در روستاهای خراسان رخ می‌دهد و راوی رنج و محنت روستاییان شرق ایران است.
محمود دولت‌آبادی چندین نمایش‌نامه و فیلم‌نامه نیز نگاشته‌است. او همچنین پیشینهٔ بازیگری برای کارگردانان سرشناسی چون عباس جوانمرد و بهرام بیضایی و داریوش مهرجویی در تئاتر و سینما را دارد، اقتباس از آثار دولت‌آبادی ساخت چند فیلم را به‌همراه داشته ‌است.
دولت‌آبادی در سال ۲۰۱۳ برگزیده جایزهٔ ادبی یان میخالسکی سوییس شد. در سال ۲۰۱۴ جایزه شوالیه ادب و هنر فرانسه را سفیر دولت فرانسه در تهران به محمود دولت‌آبادی اهدا کرده ‌است.
کلیدر، جای خالی سلوچ ، سلوک ، طریق بسمل شدن و روزگار سپری شده مردم سالخورده برخی از آثار مهم اوست.
 

برشی از کتاب

شاید، چون در طول روز تا شب خیلی راه رفته بود در خیابان‌ها و خاصه در خیابان‌های خلوت پاریس، مثل چیزی که دارد از خودش دور می‌‌شود یا از خود عقب می‌ماند. البته هیچ به درودیوار یا مغازه-ویترین‌ها و آدم‌ها نگاه نمی‌کرد و بیش‌تر سر به پایین داشت مگر گاهی که بخواهد از خیابان عبور کند. در چند روز گذشته تک‌وتوک دوستان فرنگی‌اش را دیده بود و در این آخرین روز که قاتی شب شده بود قصد و میلی به دیدن کسی نداشت.
 

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر