میخواهم بمیرم ولی هوس دوکبوکی کرده ام
شکست و پسرفت مرحله ای طبیعی از زندگی است
ما همواره احساساتی متناقض داریم و مثلا گاهی میخواهیم خودمان را کامل از زندگی خلاص کنیم و همزمان دوست داریم به ساندویچی مورد علاقه مان برویم. "بک سه هی" در این کتاب که بصورت گفتگوی بیمار و روان درنماگر و یادداشتهای صمیمی یک زن خیلی جوان سامان یافته از ما میخواهد به احساس دوم توجه بیشتری داشته باشیم و به آن عمل کنیم.
"بک سه هی" فرمولهای همیشگی موفقیت و پیشرفت را زیر سوال میبرد و شکست و پسرفت را هم جزو زندگی میداند. چرا که زندگی یعنی پیشرفت، پسرفت و پیشرفت دوباره، پس پسرفت مرحله ای طبیعی از زندگی است و فقط باید یاد بگیریم با آن کنار بیاییم.
او خیلی جالب به این نکته میپردازد که چگونه ما هم تشنه صمیمیت هستیم و هم میخواهیم فاصله مان را با افراد حفظ کنیم و به گفته "بک سه هی" دقیق در این نقطه است که باید افراط و تفریط را کنار گذاشت و با خود صادق بود و به سوی درک متقابل با دیگران گام برداشت.
درباره نویسنده
بک سه هی متولد 1990 یک دوره افسردگی را تجربه کرده و حالا راه حلهایش را در کتاب "میخواهم بمیرم ولی هوس دوکبوکی کرده ام" با ما در میان میگذارد.
برشی از کتاب
عاشق معصومیت آدمهای شاد و روراستم و نوشته های مثبت اندیشها را تحسین میکنم، ولی میترسم هیچ وقت نتوانم خودم را میان آنها پیدا کنم. هم در قبول ظلمات درونم مشکل دارم و هم در اینکه خودم را غرق در نور کنم...
با اینکه میدانم هیچوقت صد در صد از این وضعیت خلاصی ندارم، به زحمت مسیرم را ادامه میدهم. انتهای راه محو شده است. سعی میکنم جایی که راه نیست راه باز کنم. فرقی نمیکند چقدر روی زمین سخت پا بکوبم؛ در هر صورت راهی درونش باز نمیشود. ولی باز به سنگها لگد میزنم.
0 نظر